main image
0   1400/11/06  

شهرام همایون

به گزارش ماهستیم؛ شهرام همایون در سال ۱۳۳۶ در تهران و در یک خانواده نسبتا مذهبی بدنیا آمد، مادر او اهل کرمانشاه و پدر او اهل تهران بود. پدربزرگ شهرام همایون قاسم صاحب جمعی از دراویش کرمانشاه بود.

شهرام همایون تحصیلات دوره ابتدایی خود را در «دبستان روزبه» به مدیریت «امیدی نیا» تا سال سوم دبستان گذراند؛ او پس از دعوای و درگیری با یکی از دانش آموزان در دبستان داشت مجبور به ترک «دبستان روزبه» شد و متعاقب آن مجبور به ادامه تحصیل در دبستان «آئین دانش» شد. مدیریت دبستان آئین دانش را شوهر عمه شهرام همایون برعهده داشت؛ عمه شهرام همایون «افتخار همایون» نام داشت. به گفته شهرام همایون اولین عشق به جنس مخالف را در کلاس اول دبستان به معلم خود تجربه کرد.

پدر او از قضا سختگیری چندانی در مورد شهرام همایون اعمال نمی کرد، شهرام همایون در کلاس پنجم دبستان اقدام به تهیه نشریه غیرقانونی به نام «تخت جمشید» می کند که بعدها مورد بازخواست ساواک قرار گرفت که چه طور آنرا تهیه و توزیع کرده است !

شهرام همایون دوره ششم از تحصیلات خود را در مدرسه «نوبختی» به مدیریت امام جمعه مسجد رحمتیه گذراند، بنابر گفته ی خودش ایده تاسیس بانک فرهنگیان را در مدرسه مطرح کرد ولی کسی از او بابت ایده بانک تشکر نکرد.

اولین آشنایی و فعالیت او در یک حزب سیاسی با حزب ایران نوین بود که به عنوان خبرنگار مدارس برای پور شریعتی خبر تهیه می کرده است؛ پس از مدتی فعالیت او به عنوان معاون سازمان جوانان حزب در انتظامات انتخاب شد.

در سال 1354 که حزب ایران نوین منحل شد او به همراه دوستش بهرام افرهی در حزب رستاخیز فعالیت سیاسی را ادامه داد؛ در حزب رستاخیز پسر عموی شهرام همایون به نام داریوش همایون در سمت قائم مقام مشغول به فعالیت بود. به گفته خودش در حزب رستاخیز مسئول تهیه خبر درباره وضعیت آب و هوا، زنان، نظام وظیفه و..... بوده است!

همزمان با شور انقلابی که آن سال ها به راه افتاده بود، شهرام همایون به همراه دوست خود به نام «رضا.م» به فکر تاسیس یک روزنامه در طرفداری از شاه برخواست که این اقدام با شکست مواجه شد.

 شهرام همایون در یکی از برنامه های تلویزیونی خود به سوزاندن اسناد و مدارک در حوضچه خانه اشاره کرد؛ اینکه محتوای آن مدارک چه بوده و چه ارتباطی با انقلاب سال 57 داشته هنوز مورد بحث و سوال است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران او روزنامه بامداد را منتشر کرد، در روزنامه بامداد با جمشید چالنگی، ربانی، ظابطی، ملک محمدی، خرسند به همکاری پرداخت. آدرس دفتر روزنامه بامداد واقع درچهارراه یوسف آباد، خیابان حافظ بود.

در مدت زمان فعالیت روزنامه بامداد، شهرام همایون به دلیل نشر اکاذیب و مطالب دورغ به زندان افتاد؛ گفتنی است این اتفاق قبل از تسخیر لانه جاسوسی رخ داده بود.

در هنگام تسخیر لانه جاسوسی اسنادی دال بر همکاری شهرام همایون با سازمان های آمریکایی کشف شد اما این بار نیز به مانند گذشته از خطای او چشم پوشیده شد. او در این روزنامه با اطلاعات مذهبی که داشت سعی در گرفتن فتوا علیه اتفاقات روز می کرد.

بعد از آزادی او با همکاری مسعود بهنود اقدام به تهیه کاستی به نام کانال دو کرد که یک برنامه رادیویی بود. به گفته او پس از انجام یک سری کارهای زیر زمینی یک کارخانه تهیه وسایل بهداشتی راه انداخت! شهرام همایون پس از مدتی وارد دنیای واردات و صادرات فرش شد و پول هنگفتی را به جیب زد و با فرار از ایران این بار پرونده ننگین خود را در خارج از ایران باز کرد. او روزنامه بامداد را که اولین چاپ آن با طرح پرچم شیر و خورشید بود در آنسوی مرزها منتشر کرد.

او 100 شماره از این روزنامه را منتشر کرد و سپس با دعوت ضیاء اتابای مشغول به فعالیت سیاسی این بار از طریق شبکه تلویزیونی پارس شد. پس از 10 سال فعالیت در حوزه رسانه های سرنوشت ننگینی جز آنچه که امروز می بینید ندارد.