خانواده پهلوی را شاید بتوان گفت خانواده تناقض اند. در رفتار و در گفتار. نمونه اش حضور رضا ربع پهلوی و همسرش از آتشکده زرتشتیان در شهر هیوستون است که یاسمین پهلوی با پوشش در این عبادتگاه حاضر شد. حجاب نیم بندی که با استفاده از شالی برای پوشاندن موهای خودش از آن استفاده کرد. شالی که مدت هاست ضدانقلاب تلاش می کند با هزاران ترفند از سر دختر و زن ایرانی بردارند.
خاندان ایران سوز پهلوی در فتنه بعد از مرگ مهسا امینی تلاش زیادی کردند تا با استفاده از پیشآمد تلخ مرگ دختر کُرد ایرانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود من جمله کشف حجاب از آن بهره برداری کنند؛ حالا همان حجاب بر سر یاسمین دیده می شود.
نمونه دیگری که از تناقض در رفتار و گفتار خانواده پهلوی معزول مشاهده کرده ایم ادعای اهمیت زبان پارسی و دعوت ربع پهلوی به شاهنامه خوانی است. تناقض این ادعا این است که درون خانواده وی همه به زبان انگلیسی صحبت می کنند و انگار زبان مادری شان فارسی نیست! و اثبات می کند از کودکی پدرشان به زبان بیگانه با فرزندانشان صحبت می کرده. حتی در ارتباط با مادربزرگشان فرح دیبا نیز به زبانی غیر از زبان فارسی استفاده می کند.
این تناقض اما در روح خود حکایت از یک اعتراف دارد: اعتراف به ناامیدی از بازگشت به ایران. ربع پهلوی می داند راه بازگشت به ایران میسر نیست و از این رو فرزندانش را نه یک ایرانی که یک شهروند آمریکایی با فرهنگ خاص خودش تربیت کرده است.
شاید اگر حوادث آبان98 و شهریور 1401 اتفاق نمی افتاد، خانواده پهلوی به دور از عالم سیاست در دنیای عیش و نوش خودشان به لذت جویی محض از پول های سرقتی از مردم ایران مشغول بودند.
